ایل(زادگاه)بهتر است

ادمی که قدر ادمیت رانداند حیوانی که درحال چراست از او بهتراست

کسی که درحرف زدن معنی حرف رانداند لالی که ازحرف زدن ناتوان است ازاوبهتراست

خدایامرانگه دار ازشر وغضب غذای بامنت از زهرهم بدتراست

هرابادی یا شهر که بدون بازار باشد از انجا بیابانی خشکیده بهتراست


برای هرکس دیار خودش مصراست ازیادنمی رودجشن هایش-عیدهایش

برای سلامتی هیچ جایگزینی نیست شب بخواب وفردا شکرش را بجای اور

از اینکه باخنده به یاری بنگری جان شیرین رابا اتش عشق بسوزانی


بجای مسافربودن درغربت وایل های دور اگربزنندوخراب کنندوسخت بگیرندبازهمان زادگاهت بهتراست

مختومقلی ازهرباب سخن بران این دنیانمیگذاردکسی به اودسترسی یابدوازریشه پوسیده است

درمعرکه حرف بد عاقبت ندارد واز ان بادی زوزو وزان بهتر است